آرشیو وبلاگ لوگو آمار وبلاگ
فایل و پروژه دانشجویی دی ال ایکس کو : مرجع دانلود فایل جمعه 94 بهمن 30 :: 5:43 عصر :: نویسنده : محسن گروسی
دانلود پایان نامه بررسی عزت نفس دانشجویان خودشکوفا در زمینه های ورزشی و تحصیلی در 96 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
فهرست فصل اول
یادگیری و انگیزش در خود شکوفایی
انگیزش فرایندی است که رفتار هدف گرا از طریق آن راه اندازی و نگهداری می شود. برای مثال، هنگامی که دانش آموزان با بی علاقگی درس می خوانند، فقط به خاطر پاداش بیرونی تکلیف را انجام می دهند و وقت خود را صرف چیزهایی می کنند که با تکلیف یادگیری مغایر است معلمان می گویند که آنها بی انگیزه اند. همچنین زمانی به نداشتن انگیزش اشاره می شود که دانش آموزان آشکار را از پرداختن به یک تکلیف یادگیری خودداری می کنند و یا از عهده اعمالی که به آنها کمک می کنند تا به طرز موفقیت آمیزی آن را تکمیل کنند، برنمی آیند. (شانک 2 ، 1990 ) اینکه، چه چیزی شالوده انگیزش را تشکیل می دهد و چگونه معلمان می توانند به نحو موثری دانش آموزانشان را برانگیزند، سالهای زیادی مورد تحقیق قرار گرفته است. با اینکه نظریه های به دست آمده از این گونه پژوهشها را نمی توان به طور دقیق نظریه های یادگیری نامید، ولی مطالعه انگیزش برای مربیان مطمئناً با مطالعه یادگیری آمیخته است. به طوری که وانیر3 (1990) می گوید. (انگیزش غالباً از یادگیری استنباط می شود و معمولاً برای روان شناس پرورشی، یادگیری نشانه انگیزش است) ( ص 618) موضوع اصلی این است که چگونه مردم را برای پرداختن به یادگیری جدید برانگیزیم؟
تاریخچه کوتاه پژوهش پرورشی درباره انگیزش
زمانی انگیزش حوزه مطالعاتی غالب در روان شناسی بود. علت اصلی این امر آن بود که روان شناسان در سالهای 1930 و 1940 ، انگیزش را چیزی تصور می کردند که ارگانیزم در حال سکون و استراحت را به حالتی از فعالیت وا می دارد. ممکن است شما هم اکنون به رابطه این مفهوم با یادگیری به گونه ای که در آن سالها مطالعه می شد، پی برده باشید. برای مثال، هال یک نظریه یادگیری را به وجود آورد که در آن، رفتار در نتیجه سایقهایی برای رسیدن به هدفهای پیش بینی شده، ایجاد می شد، یعنی، رفتار به علت وجود نیازهایی (معمولاً زیستی) مثل نیاز به غذا، میل جنسی و سرپناه به سوی هدفی برانگیخته می شود. یادگیری زمانی واقع می شود که پاسخ تقویت شود و سایقی که در ابتدا رفتار را برانگیخته است، کاهش یابد. با این همه، پژوهش تولمن درباره یادگیری نهفته باعث جدا شدن موضوعهای مربوط به انگیزش از موضوعهای یادگیری شد. اگر به یادآورید تولمن نشان داد که حیوانات صرفاً با کاوش ماز، در غیاب هدف یا مشوقهایی برای کاهش سایق، آن را یاد می گیرند. چون به نظر می رسید که یادگیری بدون انگیزش آشکار برای آن رخ می دهد، روان شناسان استدلال کردند که انگیزش به استفاده دانش مربوط می شود و نه به ایجاد و رشد آن. (وانیه، 1990) در دهه 1960 و 1970 دگرگونی دیدگاه رفتاری به شناختی در روان شناسی آمریکا باعث شد تا انگیزش درباره با یادگیری هماهنگ شود. روان شناسان با روشهای جدیدی شروع به بررسی تاثیر پاداشها بر رفتار کرده اند. با اینکه عمدتاً پذیرفته شده بود که تقویت کردن یک پاسخ به طور خودکار، احتمال وقوع دوباره آن را بیشتر می کند، یافته های جدید آن را مورد تردید قرار دادند. در برخی از موارد، پاداشها اثر کمی بر رفتار بعدی داشتند مگر اینکه یادگیرنده انتظار پاداش را داشته باشد و یا اینکه آن را پیش بینی کند. از این گذشته، اگر یادگیرنده ها برخی از پاداشها را کنترل کننده می دانستند، علاقه طبیعی خود را به تکلیف یادگیری کاهش می دادند. به همین نحو، پاداشها برای تکمیل یک تکلیف راحتی، به یادگیرنده علامت می دادند که آنها توانایی کمی دارند. بنابراین، برای انسانها پاداش می تواند معانی مختلفی داشته باشد و هر معنی می تواند پیامدهای مختلف انگیزشی و یادگیری داشته باشد. برای پژوهشگرانی که اکنون بر رفتار انسان تمرکز دارند، پژوهش ها مربوط به نیاز انسان به پیشرفت، پژوهش انگیزشی را تحت سلطه خود قرار داده است. انگیزش پیشرفت که انگیزش مشوق، اثر بخش و میل به تسلط و برتری نیز نامیده می شود، گرایش اساسی انسانها به درستکاری، تسلط یا به عبارت دیگر، غلبه بر محیطشان به حساب می آید. در بین برجسته ترین پژوهشگران انگیزش پیشرفت، دیوید مک مکلند و جان اتکینسون قرار داشتند. آنها می توانستند بدانند که چرا برخی از افراد صرفاض به خاطر پیشرفت برای برتری می کوشند در حالی که، دیگران این کار را نمی کنند. فرض بر این بود که نیاز پیشرفت زیاد در کودکانی پرورش می یابد که والدین آنها بر پیشرفت و رقابت طلبی در خانه تاکید می ورزند. اما انگیزش پیشرفت می تواند تحت تاثیر موقعیت نیز قرار داشته باشد. افراد در برخی از شرایط مانند دستورالعملهای آزمون خاص، محیط های رقابتی و شکست، سخت تر می کوشند، (اتکینسون، 1964) (واینر، 1990) پژوهش اتکینسون به موازات پژوهشهای مربوط به متغیرهای تفاوت فردی دیگر وابسته به انگیزش بود. برای مثال، مردم علاوه برداشتن انگیزش پیشرفت زیاد یا کم، می توانند اضطراب زیاد یا کم، و کنترل درونی زیاد یا کم نیز داشته باشند. اضطراب بیش از اندازه می تواند با یادگیری و عملکرد تداخل کند و به کاهش ادامه انگیزش آموختن منجر شود. بر عکس، هنگامی که دانش آموزان سو گیری درونی در برابر بیرونی دارند، انگیزش بیشتری را نشان می دهند. این بدان معنی است که آنها تکلیفهای یادگیری را آزمایشی برای مهارت و از این رو، نمونه ایی از کنترل شخصی می دانند. دانش آموزانی که سوگیری بیرونی دارند، معتقدند که موفقیت آنها در یک تکلیف یادگیری، توسط شانس و نه توسط قابلیتهای که در کنترل آنهاست، تعیین می شود. از این رو، این دانش آموزان با احتمال کمتری برای پرداختن به تکلیف یادگیری برانگیخته می شوند. بنابر نظر واینر، روند فوق در پژوهش انگیزش، حتی با تمرکز بیشتر بر رفتار انسان، مخصوصاً خود، تا به امروز ادامه یافته است. به طوری که برای تعیین هدف شخصی، شیوه های بهبود بخشیدن ادراک کنترل شخصی در یادگیری، و راهبردهایی برای حفظ باورهای شخصی به توانایی زیاد توجه زیادی صورت گرفته است. نظریه پردازان شناختی به طور فزاینده ای نشان داده اند که فرایندهای شناختی میانجی های عام انگیزشی هستند. هنگامی که انسانها برای رفع گرسنگی به دنبال غذا می روند هر غذایی را نمی خورند. انگیزش می تواند تحت تاثیر نیاز شخصی به پیشرفت یا منبع کنترل قرار گیرد. انگیزش همچنین حاصل شناختهای شخص درباره تکلیف و توانایی او در انجام آن است. کنجکاوی در کودکان و بزرگسالان بر انگیزه یادگیری قدرتمندی است. یک نوع از کنجکاوی یعنی برانگیختگی ادراکی در ابتدا توسط الگوهای جدید، پیچیده یا هماهنگ در محیط تحریک میشود. یادگیرنده ها نه تنها به این وقایع غیر منتظره توجه بیشتری می کنند بلکه همچنین برای امتحان کردن راه های جدید پی بردن به آنچه مشغول دیدنش هستند برانگیخته می شود. روش دیگر نگهداری کنجکاوی، خیالپردازی است. استفاده از خیالپردازی در یادگیری مستلزم آن است که یک موقعیت با معنی برای یادگیری در اختیار یادگیرنده ها گذشته شود تا قدرت تخیل آنها را افزایش دهد. موقعیت زمانی برای یادگیرنده معنادار است که گیرایی زیادی برای او داشته باشد و کنجکاوی وی را برانگیزد. (رینر، 1991) تعیین فعالانه هدفها می توانند منبع مهمی برای انگیزش باشند. هنگامی که افراد هدفهایی را تعیین می کنند به تعیین معیارهایی بیرونی می پردازند که توسط آنها سطح عملکرد موجود خود را به صورت درونی می کنند. تا زمانی که یادگیرنده های این معیار را برآورده نکرده باشند و هدفهای آنها هنوز به دست نیامده باشند، به تلاش خود ادامه می دهند. برخی از ویژگی های هدفها را که برای فرایند تعیین هدف اهمیت دارند مشخص نمودند. (بندورا، 1977) (لاک3 و همکاران ، 1981 ) موضوع مطلب : |
||
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب
|
||